روز عرفه؛روز معرفت

 



روز عرفه؛ روز معرفت

روز عرفه؛ روز زدودن قلب از غبار عصیان

روز عرفه؛ روز خدا و خدایی شدن

روز عرفه؛ روز دعا کردن و استجابت دعا

روز عرفه؛ روز حسین و حسینی شدن

روز عرفه؛ روز شکستن بتهای درون

روز عرفه؛ روز ابراهیم شدن

روز عرفه؛ روز بارش چشمهای خاکیان بر آسمانیان

روز عرفه؛ روز بازگشت به آغوش مهربان خدا

روز عرفه؛ روز بازگشت، بازگشت به خود

روز عرفه؛ روز خواستن


عید عرفه مبارک

 

یا باقر العلوم

 

 

 

- شنیدی میگن فلانی دزدی کرده ؟ میگن پول مردم بالا کشیده ...اون هم میلیاردی.

-- تو که مطمئن نیستی .... برای چی آبرو ریزی میکنی؟ برای چی غیبت می کنی (1) ؟ برای چی تهمت میزنی ؟

- تهمت کجا بود ؟ کی غیبت کرد حالا ؟ من مطمئنم!

-- آخه برادر من، دوست من ، رفیق من! تو نشنیدی که میگن زبان سرخ، سر سبز میدهد بر باد ؟ چرا بار گناهان خودت رو سنگین میکنی ؟(2)

- میگم مطمئنم. چرا باور نمی کن حرفمو ؟

-- اصرار کردن مجاز نیست، مخصوصا اصرار به چیزی که درباره اش خیلی مطمئن نیستی (3) . اصرار، فقط در یک مورد جایزه. تو اگه بتونی زبان خودت رو کنترل کنی، اون وقت به موفقیت زیادی دست پیدا کردی...

- ولی بازم میگم. من مطمئنم...اون یه مفسد اقتصادیه.

- عزیز من..اینقدر اصرار نکن میگم..

.

.

.

.

.

 

1.غیبت آن است كه درباره برادرت چیزی را بگویی كه خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است . و بهتان آن است كه عیبی را كه در برادرت نیست ، به او ببندی.

2.هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند، مگر اینکه زبانش را کنترل کند.

3.خداوند دوست ندارد كه مردم بر حرفی اصرار ورزند ، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد.     

از سخنان امام باقر علیه السلام

گروه جوان و اندیشه باشگاه رادیویی جوان، شهادت امام محمد باقر (ع) – شکافنده علوم – را به تمام عالمان و عمل کنندگان به سخنان گهربار آن حضرت تسلیت می گوید.

 

 

یا گل نرگس



ما منتظریم از سفر برگردی

یکروز شبیه رهگذر برگردی

ما منتظر تو ایم آقا نکند

یک جمعه غروب بی خبر برگردی


برای تعجیل در ظهور آقا امام زمان صلوات

همه با هم اندیشه کنیم!

حتما پیش اومده که با جملاتی برخورد کنید که شما رو حسابی به فکرفرو ببره و یه تلنگر اساسی بهتون وارد کنه. ما اعضای گروه اندیشه حلقه وب، تصمیم گرفتیم همه با همه متحول شویم.


به خاطر همین از این پس بخش جدیدی رو به این وبلاگ اضافه می کنیم با عنوان ... با عنوان.... اصلا عنوان این بخش رو شما انتخاب کنید!!

فرق نمی کنه که یه حدیث باشه یا جمله از یه فیلسوف یا ... مهم اینه که همه با هم، دور هم "اندیشه کنیم"... منتظر حضور پر رنگ شما هستیم.چراغ اول رو کی روشن میکنه ؟

 

و اما دعا ... !

پاره ای از صحبت های حاج آقا اتابکی پیرامون دعا در برنامه و اما امشب ... :

دعا عامل حرکت است . دعا وقتی دعاست که انسان را به خدا نزدیک کند .

یکی از آداب دعا کردن این است که انسان هنگام دعا ایمان به اجابت شدن آن داشته باشد . ایمان به اجابت دعا به از دست دادن لرزش و نگرانی به خاطر عدم اجابت آن کمک میکند .

تمام مخلوقات خدا ، از جمله انسان ها بندۀ خدا هستند اما مقامی وجود دارد که از بندگی بالاتر است و هدف از رسالت نیز همین است که انسان ها به همین مقام برسند . همه بنده اند اما باید تلاش کنیم برای " عبد " شدن ، عبد شدن یعنی هم پرستش خدا و هم تمام هستی را متکی به خدا دانستن . یعنی رسیدن به همان آیۀ ایاک نعبد و ایاک نستعین .

یکی از راه های به عبودیت رسیدن دعا کردن است . دعا یعنی گفتگو با خدا ، خواستن از خدا کمک میکد که از بندگی به عبد اللهی برسیم و وقتی جزء عبادت کنندگان شدیم به مرحله ای میرسیم که خدا میگوید فادخلی فی جنتی...دعا ویژگی رساندن به این مرحله را داراست.

بعضی میپرسند چه دعایی باید از قرآن خواند تا زودتر حاجت گرفت اما باید توجه داشته باشیم که زودتر حاجت گرفتن ربطی به دعای خاصی از قرآن خواندن ندارد . زود تر اجابت شدن این است که زود تر دل را محیا بکنیم و از تمام وجود و با تمام دل دعا بکنیم .

اصرار بر دعا امر خوبی است و باید اصرار کنیم . دعا به طور یقین اجابت میشود و ما حق نا امید شدن نداریم ! شاید دعا در این دنیا به اجابت نرسد که ممکن است به صلاح نبوده باشد و این یا مقتضای حکمت است و یا اینکه مانعی وجود دارد که باعث میشود اصطلاحاً دعا به آسمان نرسد !

دعا از وقتی اجابت میشود تا وقتی به عمل برسد یک پروسۀ زمانی دارد که باید طی شود و این بستگی به خود ما دارد و این زمان را ما تعیین میکنیم ! ما با استمرار در بندگی خدا و عمل صالح میتوانیم زمان تحقق دنیایی را سریع تر کنیم . اصرار بر دعا امیدواری می آورد و یادمان باشد همین که توفیق دعا کردن را داریم خودش نشان دهندۀ اجابت پروردگار است !

پیامبر اکرم (ص)  می فرمایند : ناتوان ترین مردم کسی است که نتواند دعا کند .

 

دین و زندگی !

به قول مجری ها دفتر تاریخ را که ورق بزنیم در یکی از روزهای پاییزی به ۱۳ آبان میرسیم.روزی که همه میدانیم در آن چه ها گذشته و انگار که ندانیم هر سال برایمان حرفهای پارسال را تکرار میکنند  . جوری که گویا میخواهند شماتت بار بگویند جوانان زمان ما و جوانی ما را ببینید! یاد بگیرید !

بگذریم...حرف ما این ها و به ستوه آمدن از تکرار مکررات نیست ، حرف ما در حوزۀ خودمان و مسائل اندیشه ای دانش آموزان میباشد . مسائل دینی و اعتقادی که نه فقط هدیه های آسمانی ، دینی و دین و زندگی  بلکه هر درس و دبیر و استادی راجع به آن بحث و نصیحت میکند، گاهی بدون اطلاعات کافی و اغلب باعدم درک و شناخت صحیح دانش آموزان ، نحوۀ برقراری ارتباط و ارائه مطلب !

در طول هفته دبیرن و اساتید مختلف ساعت ها وقت میگذارند یعنی بیشتر وقت تلف میکنند و طوری از خدا و اسلام میگویند که بچه ها بیشتر دلشان میخواهد لج کنند و حتی اگر موافق هم هستند رای مخالف بدهند ! البته این در مورد همه دبیران صدق نمیکند اما آنچه تا به حال ما از خودمان و افراد مختلف دیده و شنیده ایم هین حکایت بوده است !

حالا ای کاش جدای از این نصایح که انگار تکه کلام معلم ها شده مطالب کتیب دینی - یا هر اسم دیگری - تکراری نباشند و چیز جدیدی در آنها نهفته باشد ، اکثر مطالب از اول دبستان تا سوم دبیرستان یکی است و فقط طرز بیان و جمله بندی های توفیر میکند ، حتی آیات قرآنی نیز بعضاً مشابه سالهای پیش است !  و جالب آنجاست که اندیشۀ دانشگاه نیز جمع بندی ۳ دین و زندگی دبیرستان میباشد !

گفتن بیش از این گزافه است و از حوصله خارج ، احتمالاً حرف دل بسیاری از شما نیز همین هاست ، اما مسئله این است که آیا حرف دل آنها نیز با ما مطابقت میکند ؟! از ما که گذشت ، امیدواریم شیوۀ جدیدی از آموزش به کار گرفته شود تا نسل بعدی  به ستوه نیایند و اسلام را آنگونه که هست فرا بگیرند و خدا را آنطور که شایسته است بشناسند...

شنیده میشوید

*سری جدید برنامۀ "برای همیشه" به سردبیری مجتبی امیری و مرضیه خواجه محمود آغاز شده است،از تمام دوستان اندیشه ای و حلقه وبی و کلاً کلیه شنوندگان جان دعوت میشود نقطه نظراتشان را پیرامون این برنامه و ایده ها و پیشنهادهایشان نسبت به محور کار،موضوعات و آیتمهای سری جدید "برای همیشه" در وبلاگهایشان به صورت پست به ثبت برسانند و یا در این وبلاگ کامنت بگذارند.به زودی کنفرانس دیگری نیز در یاهو مسنجر برای "برای همیشه" برگزار خواهد شد و نظراتتان شنیده خواهد شد.

* حتماً تا به حال متوجه جبش حلقه وب به مناسبت هفته دفاع مقدس شده اید،هر روز یک گروه برنامۀ ویژه ای دارد! گروه اندیشه نیز یکشنبه از برنامه های ویژۀ خود رو نمایی خواهد کرد!اما شما دوستان فراموش نکنید که همراهی در این جنبش از وظایفتان میباشد،جهت کسب اطلاعات بیشتر به گروه آزاد مراجعه کنید.

مسابقه وبلاگیمان را نیز فراموش نکنید! به بهترین مطالب نگاشته شده و بهترین عکسها و پوسترهای ساخته شده،و بهترین طرح آیتم ها و آیتم های ساخته شده با موضوع دفاع مقدس جوایزی تعلق خواهد گرفت.

*دور جدید فعالیتهای گروه اندیشه آغاز شده است ،اینبار قرار است پا به پای برنامه ها و برنامه سازان پیش برویم و حضورمان را در برنامه ها پررنگ کنیم باشد که ما نیز به مقامات برنامه سازی نائل آییم...!

همه چیز برای شنیده شدن محیا است،رادیو جوان شما را بیش از پیش میشنود،و بستگی به خودتان دارد که چطور از این موقعیت استفاده کنید و خودتان را به ما بشنوانید! پس بشتابید و با ما باشید که بارها گفته ایم و باز هم میگوییم همانا غفلت موجب پشیمانی است مگر آنکه خلافش ثابت شود....!

یا علی(ع)

یا علی!سالهاست که اشک میریزیم و بوسه میزیم و نوحه و ندبه مان نرسیده بر گوش فلک بلکه گوشواره بر گوشهامان شده ولیک نمیدانیم بر چه میگرییم و از چه مینالیم.یا علی! این همه حزن ما حتی ردی نشانی از آن مرمر دیوار خوبی و باروی بی مثال محبوبیت نیست.ما غمگین دردهای خویشیم که درد تو و دانستن من؟!یا علی!من دیری است که بر ضربت و شمشیر درد زخم تو میگریم و درد اما این که درد تو این نیست که من بدان میگریم.یا علی!اشک من،اشک غمهای کهنه من است.درد تو اما تازگی به زندگی و رفتن و رسیدن و شیعه بودن بخشید.یا علی!به من بیاموز که درد تو،درد عظیم روح بزرگ تو،درد زخم شمشیر نبود،چه سود که من خوب نیاموخته ام و کهنه دیده ام و خسته مانده ام.اما یا علی!به من بگو.که درد شمشیر مرد را آزرده نمیکند.درد تو این بود که شیعۀ تو، تو را نمیفهمید،تو را نمیفهمد.یا علی!این فهم را از من دریغ مدار که اشک اگر بر پایۀ فهم نباشد،تنها کویر دل را شوره زار میکند.یا علی.

یا علی!من انکار میکنم.من منکرم بر ضربت خوردن تو.که گفته که تو ضربت خورده ای؟هیچ گاه در هیچ کجای کرۀ ارض بدست هیچ کس ضربت نخورده ای،که من!منکرم بر ضربت خوردن تو!ماندگار مرد تاریخ بشریت را اصلاً با ضربت و ضربتهایی این چنین چه کار؟یا علی!من منکرم بر ضربت خوردن تو.که هر جا نام تو بود و هست آن که ضربت میخورد،خصم است و کین است و نامردمی است و نامهربانی و خشونت.یا علی!من منکرم بر ضربت خوردن تو،که از ضربت تو زمانی به بلندای تاریخ است که خوارج دسته دسته ذبح و نیست و غبار میشوند و تو باز معنای استواری را هر بار نو به نو میکنی.یا علی!در این روزها و شبها به من تنها بفهمان که معنای این ضربت را بفهمم.یا علی!تیغکهای خورشید می آید و جماعتی،خلقی،جهانی،تاریخی در انتظار که تو!حیدر!برخیزی و با ضربتی دیگر حیدر!جهان را دو پاره کنی با آن ذوالفقار که هر که با توست حق و بر تو ناحق.

یا علی!در این روزها و شب ها که مقدر است بر قدر من و چونان منی افزوده گردد،تقدیرم چنین رقم بزن که تو را و ضربت خوردنت را و فرق شکافتنت را و بر بستر افتادنت را و رفتنت را هم،آن گونه که خویش میخواهم برای گریستن و تنها گریستن،نبینم و نفهمم و نخواهم. یا علی!به من شعور برای این شورها و شعرها عطا کن.همین.یا امیر المؤمنین!


شما هم "یا علی" بگویید،"یا علی" بنویسید...با ما همراه شوید در این حرکت زیبای جمعی...

به راستی برای چه اشک میریزیم؟برای که؟برای اینکه مولایمان تنها بود یا برای اینکه مولایمان تنها مانده؟برای اینکه شیعیان مولایمان او را نفهمیدند یا برای اینکه نمیفهمند؟نوحه هایمان به گوش فلک میرسد یا گوشوارۀ گوشهایمان شده؟با اندیشه اشک میریزیم یا فقط کویر دلهایمان را شوره زار میکنیم؟!

لطفاً مطالبتان را پیرامون موضوعات مطرح شده و دلنوشته هایتان را راجع به "امام علی" در وبلاگهایتان منتشر کنید،تمامی مطالب در همین پست لینک میشوند...


"یا علی" گویان:

زیبا ترین سروده هستی علی(حامد مشکینی)

ما هیچ-ما نگاه(انوشه میرمجلسی)

روزگار بی مولا...(علی ضیاء)

دل تنگ یک یا علی از سر عشق(ستاره)

مولانا علی...(فاطمه جعفریزاده)

علی...تمام ایمان!(هانیه جوان دوست)

علی...درک اسمش هم سخته(انتظار)

گرفته تر از تموم شب های بارون زده(پریا ابراهیمی)

وقتی واژه ها عاجز می شوند (آسمانی)

نافلۀ جنون(زینب قِوام)

یا علی(شمع و شکر)

ناله کن ای دل به عزای علی(امید)

رستگاران (شيوا شوق)

محراب کوفه(می طهور)

آیا علی را شناخته ایم؟(حسین)

به راستی برای چی این شبا اشک میریزیم؟(انتظار)

هرچیز به جای خود نیکوست!


در خبرها آمده بود "پرده خانه خدا موسوم به "کسوه" همراه آثار مذهبي - آييني براي نخستين بار در محل تماشاگه پول بنياد مستضعفان واقع در پارک ارم در تهران رونمايي شده و در معرض ديد علاقمندان قرار مي گيرد."
مسلما، این خبر بسیار نوستالژیک و خاطره انگیز است برای کسانی که به سفر حج مشرّف شده اند و احتمالا از شنیدنش خوشحال شده اند. هرچند " کعبه و بتخانه بهانه است..."



اگر دوست دارید جزئیات بیشتری درباره این پرده آسمانی و محل نمایشگاه بدانید، این جا را بخوانید.

اما یک تلنگر: همه چیز سر جای خودش است؟ در نمایشگاه قرآن، گوشت می فروشند و پرده خانه کعبه را در شهربازی به نمایش می گذارند؟ اندکی توجه لطفا! ای کاش ...

پ.ن : قرار شبانه فراموش نشود. پنج شنبه شب ساعت 10 - 12

ابتکارات نمایشگاه قرآن کریم

نمایشگاه قرآن امسال یک هفته پیش از ماه رمضان و از 25 مرداد ماه آغاز به کار کرد که متأسفانه با عدم استقبال مردمی مواجه گشت.

ابتکارات جالبی در نمایشگاه امسال دیده میشود که برخی از آنها عبارتند از : نمایش ترجمۀ قرآن کریم به 108 زبان زندۀ دنیا،معرفی 70 مترجم برجسته قرآن به صورت دو زبانه،صدور كارنامه قرآني براي بازديدكنندگان،اكرام روزانه 100 كودك و ...

از دیگر بخشهای جالب این نمایشگاه میتوان به بخش نشر الکترونیک و دیجیتال و برخی از نرم افزارهای قرآنی آن اشاره کرد:

افشاگری نرم افزار "به سوی حقیقت" با بهره مندی از 313 کتاب و مقاله نسبت به نقش استعار در تشکیل فرقه ضاله بهائیت،جذابیت نرم افزار چند رسانه ای "محمد امین" به دلیل دارا بودن تصاویر زیبا،انیمیشن و سرگرمی برای کودکان زیر 10 سال و رونمایی از نرم افزار "معجم" که تولید آن 5 سال زمان برده است!

اما جالبترین ابتکاری که در جهت رفاه حال مردم صورت گرفته است استفاده وزارت بازرگانی از این محل برای توزیع گوشت قرمز(سردست گوساله)به قیمت دولتی کیلویی 5 هزار تومان میباشد.

به گزارش ایرنا، دوازدهمين روز از هفدهمين نمايشگاه بين المللي قرآن کريم درحالي سپري شد که مراجعه کنندگان پس از بازديد از بخش هاي مختلف ،گوشت قرمز - سردست گوساله بسته بندي شده - را از غرفه هاي تازه تاسيس وزارت بازرگاني خريد مي کردند. اگر چه عرضه گوشت با صف روبه رو بود اما مردم راضي بودند و از اين اقدام مسوولان استقبال و به نوعي تشکر هم مي شد.

گرو اندیشه حلقه وب نیز ضمن به عمل آوردن تشکرات شدید از عزیزان این وزارت خانه از دیگر عزیزان نیز میخواهد که یاد بگیرند! ببینید تا چه حد فعالیتهای هدفمند در راستای رفاه حال بازدید کنندگان روزه دار انجام میشود! اصلا مگر بد است که در شهر شلوغی مثل تهران، با یک تیر دو نشان بزنی ؟ هم به نمایشگاه قرآن آمده ای و فیض معنوی برده ای، هم اینکه گوشت ارزان برده ای سر سفره ماه رمضانت . این بد است که مسئولین اینقدر به فکر ما هستند ؟! قدر بدانید لطفا !

بعدش هم به ما که ربطی ندارد و اصلاً ما که باشیم که ارتباطی به ما داشته باشد تنها از روی کنجکاوی برایمان سوالی پیش آمده و آن هم اینکه واقعاْ غرفۀ وزارت بازرگانی در نمایشگاه قرآن چه میکند؟! البته شکی نیست که صلاح نمایشگاه خویش خسروان دانند... 


پ . ن : به خبر فوری پست پیش خیلی توجه کنید! قرار شبانه؛ 5 شنبه شب ساعت 10-12

اندکی اندیشه کنیم؛راجع به خودمان،کشورمان و اسلاممان!

این مطلب سیاسی نیست و کاملاً اندیشه ای میباشد،این پست تنها به این دلیل نگاشته شد که اندکی اندیشه کنیم؛راجع به خودمان،کشورمان و اسلاممان!

چند وقت پیش پستی در آسمان اندیشه به ثبت رسید مشتمل بر محکوم کردن کشتار وسیع مسلمانان و سکوت دولت ایران در مقابل این عمل،وقتی آن مطلب را مینوشتیم از کشتار ترکهای مسلمان چینی ناراحت بودیم اما تصور نمیکردیم چینی ها به موهن ترین شکل مقدسات خودمان را مورد توهین قرار دهند و در مقابل این عمل باز هم شاهد سکوت باشیم!

 حتماً تا به حال قضیۀ شلوارهایی که بر روی جیب پشتشان عبارت مقدس "بسم الله الرحمن الرحیم" نقش شده است را شنیده اید و اگر هم نه میتوانید از اینجا بخوانید،اکنون سوالاتی مطرح است و آن هم اینکه چرا؟چرا ما باید به جایی برسیم که شاهد چنین توهینهایی باشیم؟چرا باید کاری کنیم که مقدساتمان را به بازی بگیرند؟آخر از قدیم الایام گفته اند از ماست که بر ماست!و چرا تر از این چرا ها،چرا باید سکوت مسئولین منتخب مردم را در مقابل این اعمال شاهد باشیم؟!

ما نه مسئولیم که حرفمان نفوذی داشته باشد و کارگر افتد و نه در مقام قضاوت که بخواهیم بی مسئولیتی ها را مورد قضاوت قرار دهیم،ما تنها مردمیم،مردمی که میبینیم به مقدسات،دین و خدایمان توهین میشود و به خاطر چند میلیارد صدایی از جایی در نمی آید،مردمی که میبینیم و میدانیم جایگاه اسلام را در کشورمان،جایگاه کشورمان را در جهان اسلام و جایگاه اسلام را در دنیا،ما مردمیم، مردمی که میبینیم امروز به بدترین شکل به اسلام و مسلمان توهین میشود،مردمی که میخواهیم اندیشه کنیم؛راجع به خودمان،کشورمان و اسلاممان،در میان ما مردمی هستند که برای برعکس نوشته شدن کوکاکولا کفن پوشیدند و به خیابانها ریختند،آیا گلدوزی شدن عبارت "به نام خدای بخشندۀ مهربان" بر جیب پشت شلوارهای زنانه کمتر از این است که هیچ کس به روی خودش نمی آورد؟؟!

همانطور که گفته شد محتوای این پست به هیچ وجه سیاسی نمیباشد و اندیشه ای ِ اندیشه ای است!بیایید اندکی اندیشه کنیم،راجع به خودمان،کشورمان و اسلاممان! 

أین الرجبیون؟!...

مفاتیح رو باز میکنیم و میریم سراغ فضیلتهای ماه رجب؛کلی نماز و روزه داره و کلی هم پاداش و صواب.مثلا یکیش اینه که از حضرت رسول(ص) نقل شده:

((هر که در روز جمعۀ ماه رجب،چهار رکعت نماز کند مابین ظهر و عصر،بخواند در هر رکعتی حمد یک مرتبه و "آیة الکرسی" هفت مرتبه و "قل هو الله احد"پنج مرتبه؛پس ده مرتبه بگوید "استغفر الله الذی لا اله الا هو اسئله التوبه"بنویسد حق تعالی برای او از روزی که این نماز را گذارده تا روزی که بمیرد،هر روزی هزار حسنه و عطا فرماید او را به هر آیه ای که خوانده شهری در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفی قصری در بهشت از درِّ سفید و تزویج فرماید او را حورالعین و راضی شود از او به غیر سخط و نوشته شود از عابدین و ختم فرماید برای او به سعادت و مغفرت.))

ما هم حریص و طماع میشیم؛طمع میکنیم به پاداش های فرای تصور و شاید یادمون بره که مهمترینش رضای ایزده...

مثلا میخوایم از این سه ماه مهربان بیشترین بهره رو ببریم؛میفتیم رو دور نماز و روزه...به نظر خودمون داریم عبادت میکنیم و دنیا و آخرت رو میخریم.آیه هایی رو میخونیم و ذکرهایی رو به زبان عربی میگیم که شاید اصلاً معنیشون رو نفهمیم،به رکوع میریم و سجده میکنیم در صورتی که شاید فلسفه اش رو ندونیم،حمد و ثنای خدایی رو میگیم که شاید اصلاً نشناسیمش و حتی ندونیم چرا بنده ایم و بندگی میکنیم...یعنی اعمالی بدون اندیشه...

یا نه؛همۀ این چیزا رو میدونیم و فهم و درک درستی ازشون داریم،حالا هم تو این فرصت 90 روزه میخوایم بیشتر به "خود شناسی" و "خدا شناسی" برسیم و "آدم" بشیم.شکر خدا موفق هم میشیم و خوشحال و خرسند که تو این سه ماه انقدر به آخرت فکر کردیم و انقدر مستحبات انجام دادیم که اون دنیا بیمه باشم.بعد هم میریم میچسبیم به دنیا و میشیم همونی که بودیم!

البته لازمه اینم بگیم که کم نیستند آدمایی که در همۀ روزها و لحظه ها انسان گونه زندگی میکنن و رسم بندگی به جا میارن.

حالا شما راجع به ماه رجب چی فکر میکنید؟راجع به انجام اعمال و مستحبات،راجع به اندیشه در اونچه که انجام میدیم،راجع به ایمان بی عمل و عمل بی ایمان،راجع به...

ما هم دوست داریم تو اندیشه هاتون شریک باشیم،پس "بیاید تو این حلقۀ وبلاگی با هم اندیشه کنیم و تفکرمون رو پرواز بدیم تا اوج آسمان اندیشه"...

لطفا نوشته هاتون رو پیرامون ماه رجب و مواردی که ذکر شد تو وبلاگهاتون منتشر کنین تا با هم بحث و گفتگو و تبادل نظر داشته باشیم.

تمام مطالب شما در پایین همین پست لینک میشن...


قضاوت با شما!

در یکی از ممجالس مولودی به مناسبت ولادت امام رضا(ع)حضور داشتیم که اشعار مداحی تعجبمان را بر انگیخت و جالب دیدیم تا این موضوع را با شما هم در میان بگذاریم.مداح اشعار عاشقانه باب شده را به نام امام رضا میخواند و گاهی چیزهایی میگفت که انگاری نمیدانست دارد راجع به امام یک امت صحبت میکند!

حرف دیگری نمیزنیم و پاره ای از آن اشعار را در اینجا درج میکنیم؛قضاوت با شما.

 

دوباره میباره از اوج اسمون ستاره

دل من اسیره،اسیره لبخند نگازه

ز شام غربت سحر دمیده

به این قشنگی هیچ کسی پسر ندیده

 

*****************

 

دل منو برده یک نگاهش

منم اسیر زلف سیاهش

یا امام رضا،ای گل زهرا

 

*****************

 

تویی که با همه نفست مسیح و زنده میکنی

دلای توی قفسو مثل پرنده میکنی

 

***********

 

نفس زدن بی تو گناهه

بدون تو روزم سیاهه

 

 

**********

 

بگی بسوز،میسوزم

بگی بمیر،میمیرم

بگی برو نمیرم!

 

***********

تبادل اندیشه

 

سلام
می خواستم یه سوال مطرح کنم:

توو بعضی از ایات قرآنی مکرارا ذکر شده هر کسی را که خدا بخواهد هدایت می شود و هر کسی را که خدا بخواهد گمراه می شود پس این وسط اراده ما چی کارست؟

خوش حال می شم جواب سوالم رو بگیرم......

 

نوشته شده توسط حسین... در تاریخ یکشنبه 12 آبان1387 ساعت: ۱۸:۲۶

 

مدیران وبلاگ:  لطفا نظرات خود را در بخش نظرهای وبلاگ مکتوب و به بحث بگذارید!

 

شهادت مولا علی (ع)را به عموم مسلمین تسلیت عرض میکنیم.


فكر كن از اين ديوارها خسته شده باشي، از اين كه مدام سرت مي خوره به اين محدوده هاي تنگ خودت.فكر كن دلت هواي آزادي كرده باشه، نه اون آزادي كه فقط مجسمه ايه و به درد سخنراني و شعار بيانيه مي خوره،یه جور آزادي بي حد و حصر.فكر كن دلت از رنگ ها گرفته باشه، از رياها، چهره هاي پشت رنگ ها، دلت بي رنگي بخواد، فضاي شفاف يا بي رنگ.اون وقت چی میچسبه و بودنش به تو جون میده؟یه زیارت ناب؟!  ...   یه زیارت دلچسب؟!!!خب، چه جور زیارتی؟!!!دوست داری بری به حرم امام و پناهنده آقا بشی و خدای او؟یعنی مکان اینقدر برات مهمه؟

حالا فکر کن یه معصوم تو رو طلبیده،خدا خواسته ات،اصلا  تو این شبای قدر تو این شبایی که از نظر زمان تکمیله و جون میده واسه حرفای در گوشی با خدا،واسه برداشتن گوشی دل،یه مکان خوب هم نصیبت شده،دیگه چی بهتر از این؟تصور کن تو حرم امام رضا هستی و حال خوشی بهت دست داده.لابد دلت میخواد بری جلو و بچسبی به ضریح اقا و های های گریه کنی،پارچه سبز ببندی و فاصله ات رو با امام مهربان به حداقل ممکن برسونی،حالا دوباره تصور کن این توفیق هم نصیبت شده و بین اون همه شلوغی دستت رسیده به ضریح،بین این همه تجسم خوب بیا و به یه چیز نه چندان خوب فکر کن،اونم این که فاصله دلت به حداقل نرسیده و هنوز تو همون جای اولی.در این صورت بازم رسیدن به ضریح برات لذت داره؟

میخوام به اینجا برسم که چرا وقتی همه میدونیم باید دل رو روانه کرد و جسم اهمیت چندانی نداره،باز هم تلاش میکنیم برای اینکه برسم جلو؟حرم امام رضای خودمون رو مجسم کن،دیدی چه اوضاعیه سر رسیدن به ضریح؟خانوما چادرا رو میبندن دور کمرشونو و یه یا علی میگن و دیگه هیشکی به چشمشون نمیاد،از انواع و اقسام  روشهای رزمی استفاده میکنن تا به ضریح برسن،اقایون هم دست کمی از خانومها ندارن.البته هدف ما بررسی این رفتارها نیست،قصد ما اینه که بدونیم برای چی همه دلشون میخواد دستشون به ضریح بخوره؟از هر نژادی که باشن برای رسیدن به هدفشون که همون نزدیک کردن فاصله جسم به امام رضاست میجنگن و تلاش میکنن،چه سری تو این عمل نهفته است؟

میخوایم با هم بحث کنیم و روی مغز هم راه بریم،من نظر بدم و تو با من مخالفت کنی،میخوایم تلاش کنیم تا به نیتجه برسیم،میخوایم بیاندیشیم و با هم اندیشیدن رو تجربه کنیم،پس با ما همراه شوید در قسمت نظرات این پست.


پ.ن۱:مدتی است که از فعالیتهای گروه اندیشه کاسته شده و ان هم به دلیل مشغله مدیران گروه برای وبلاگ بوی باران میباشد،از این پس با فعالیتهای جدی تر و تعامل بیشتر با رادیو جوان در خدمت خواهیم بود.

پ.ن۲: نرم نرمک وبلاگ بوی باران هم داره به پایان عمرش نزدیک میشه.

قبل از اینکه دیر بشه بازهم ما و عوامل این برنامه رادیویی رو همراهی کنید:

 www.bouyebaran.blogfa.com

ن والقلم و مایسطرون (2)

 

...طي پيگيري ها و تماسهاي مكرر با تني چند از كارشناسان مربوطه(ائم از رادیوجوانی و غیررادیو جوانی) كه برخي از ايشان بعلت مشغله زياد نتوانستنند ما را در جمع بندي كمك بكنند, بالاخره توانستيم با يكي از اساتيد محترم تماس بگيريم و نظر ایشان را در رابطه با پستي كه درباره قلم به نگارش در آمده بود جويا شويم.
ايشان طي تماس تلفني نظر خود را با طرح يك سئوال عنوان كردند و بيان كردند كه اگر درمورد اين سئوال تحقيق به عمل آيد به پاسخ تمام سئوال هاي مطرح شده و همين طور پاسخ هايي فراتر از آن خواهيم رسيد.و سئوال اين بود :
"چرا قلم دانشمندان از خون شهدا ارزشمند تر است؟"
البته ايشان توضيح دادند كه هر چيزي كه بتواند ذهن انسان را فعال و تنظيم كند و عقل و فهم انسان را از توهم بيرون بياورد از آن بعنوان قلم ميتوان ياد كرد و اسم قلم را روي آن نهاد.
ايشان در ادامه گفتگوي خود عنوان كردند كه خود همين بحث ها هم نوعي قلم است يا همين وبلاگي كه در آن مينويسيم هم باز نوعي قلم است يا مثلا"همين فيلم هم ميتواند نقش يك قلم را داشته باشد.
قلم صرفا" محدود به خودكار و مداد و اين طور چيزها نيست.
حتي خون شهيد هم نوعي قلم است. خوني كه عقل و عشق و لقاء ال الله باعث به فوران درآمدن آن شده است.

...

واما:

با توجه به اعتراض برخی دوستان نسبت به فضای سنگین گروه اندیشه شبکه جوان،در محیط مجازی اینترنت،ادامه کنفرانس های مرتبط با پست قلم را ، به پست های آینده موکول می کنیم.


پ.ن۱: در حال حاضر پست بعدی این وبلاگ بصورت ثبت موقت بوده و به یاری خدا فردا به نمایش گذاشته میشود.این پست به منظور آشنایی بیشتر اعضای گروه اندیشه با یکدیگر می باشد.

پ.ن۲: همچنان پذیرای پیشنهادات و انتقادات سازنده شما می باشیم.

 

ن والقلم و مایسطرون

(انََّ اول ما خلق الله القلم) «نخستين چيزي که خدا آفريد قلم بود».(امام صادق(ع))

 

قلم در هر شکل و قالبی که باشد،قداستی اسمانی دارد،چرا که کتاب های اسمانی به وسیله قلم نوشته و حفظ شده اند و اندیشه یکتا پرستی را ترویج کرده اند.

به راستی چه سری در قلم نهفته است که از دیر باز تا کنون مورد توجه انسان بوده و چه رازی است در زغال و مداد وقلم سنگ تراشي  …… که خداوند حکیم به ان سوگند خورده است؟

 

در گذشته هیچ کس تردیدی در مقام والای قلم نداشت،چرا که همواره تمام مسائل از یک نامه احوال پرسی گرفته تا نامه های مهم بین ارکان دولت و سیاست به وسیله قلم نگارش و ابلاغ میشد و گاه مامواران و مقامات به ناحق حکمی را با قلم نوشته اند و زندگی شخصی را تباه کرده اند.

و یا باقر العلوم اسمان امامت علم و احادیث گرانمایه اش را به وسیله قلم برای ما که در قرن های بعد از ایشان زندگی میکنیم به یادگار گذاشته اند تا بتوانیم وصیت پیامبر را بر مینای حدیث ثقلین و یکی از دو ثقل بهتر به انجام برسانیم.

شعرا نیز اشعارشان را به همین وسیله به ارث گذاشته اند و چه زیبا میگوید شاعر شهیر لبنانی،جبران خلیل جبران:

قلم عصای شاهی است،اما به ندرت پادشاهی را نویسنده می یابیم.

 

قلم تا کنون به کرات دچار تغییر گشته و تایپ و صفحات اینترنت تقریبا جایگزین ابزار قلم ابتدایی شده اند.

با روند روز افزون وسایل ارتباطی و استفاده از فناوری هایی همچون وبلاگ و پیامک و …ایا جوان امروز یا به عبارت بهتر ما؛ هنوز بر اصل قلم استواریم؟ همان اصلی که خداوند عزوجل به ان سوگند خوره است!

و تا چه حد به جادوی این افریده ی الهی ایمان داریم؟ایا هنوز هم قداست قلم احساس میشود و یا به فراموشی سپره شده است؟

 


پ.ن۱: ۱۴تیر به عنوان روز قلم نامگذاری شده و ای پست و حرکت هم به همین دلیل می باشد.

پ.ن۲:از امروز میخواهیم در نظرات همین وبلاگ به بحث بنشینیم و راچع به سوالانی که در اخر پست پرسیده شد گفتگو کنیم.

پ.ن۳:جمع بندی و نتیجه گیری کلی در روزهای اتی و در همین وبلاگ منتشر میشود.