سلام ای اقای ندیده ام!
خسته ام از روایت مخاطب ها و غایب ها،ماضی ها و مضارع ها، امید به مستقبل ها!
میخواهم چشمهایم را ببندم و با تو حرف بزنم،مخاطب و در حال!
اصلا یعنی چه که مدام میگویند او خواهد امد؟مگر تو نیامده ای؟
تو امده ای!
هزار و چند سال پیش.
اما سوالم این است: من کی امده ام؟ دیروز یا فردا؟
10 یا 20 سال پیش؟شاید هم به اندازه عمر بشر!
اصلاً میخواهم امروز بیایم،مگر قرار نگذاشتیم که بی خیال گذشته و اینده شویم؟
پس من می ایم و متولد میشوم.
می ایم تا تو هم بیایی،
می ایم تا از زمره 313 دلسپرده ات باشم،
خودت گفتی من منتظر 313 منتظرم!
حالا ما میخواهیم لبیک بگوییم،
من و تمام انهایی که قرار گذاشته ایم برای سلامتی ات صلوات ختم کنیم!
اگرچه تعداد صلواتها بیشتر از ۳۶۵۶۹ نیست،
اما دوستی گفت:کیفیت مهم است نه کمیت!
ما میخواهیم با کیفیت دلهای بی قرار و به نیت تو ،سرمست عطر محمدی شویم،
باشد که به قرار برسیم!
