سلام خدا...!

پیش تو که بودم، تمیز بود، دلم را می گم..پاک، شفاف و صیقلی بود. اما از وقتی اومدم توی این دنیا..هر چی آلودگی توی هوا بود جذب دلم شد..یا نمیدونم. شاید دل من جذب آلودگی ها شد...اون اوایل یه دستمال دستم بود و حواسم به دلم بود ..اما بعدش که بزرگتر شدم اونقدر توی زندگیم غرق شدم که دیگه پاک بی خیال دلم شدم...حالا..امسال..توی همین ماه رمضون..همین ساعت، همین دقیقه، همین حالا! بهترین فرصته برای تمیز شدن دلم..برای آینه ای شدن دلم. برای اینکه این دل بشه همونی که بود..خدایا..دست تنها از پس دلم بر نمیام. کمکم کن که خیلی به کمکت احتیاج دارم.

خیلی دوستت دارم خدا، حتی اگر روم نشه بلند بگم...