زمزمه در باد - بیست
سلام خدا...!
این روزها حال و هوای خاصی داره..اون قدر خاص که گاهی اوقات ترجیح میدم سکوت کنم و با نگاهم باهات حرف بزنم...دلم نمیخواد حتی باد هم شنونده حرف های اختصاصی من و تو باشه.
میدونم که بهشت را به بها دهند، نه به بهانه. میدونم که تو کسی رو به زور وارد جهنم و یا بهشت نمی کنی. میدونم که اون دنیا، بر خلاف این دنیا نه پارتی بازی هست نه رابطه بر ضابطه الویت داره. پس ازت می خوام من رو در مسیری قرار بدی که " اعمالم " من را به بهشت و نه به جهنم بفرسته...خدایا ! اعمالم طوری باشه که من بهشتی بشم، نه...نه! حتی دلم نمی خواد بهش فکر کنم..
وقتی یه کسی که دوستش داری با تو صحبت می کنه، دلت می خواد سراپا گوش بشی و او را بشنوی. نه با گوش ِ سر . با گوش دل..با قرآنت، این تو هستی که داری با من صحبت می کنی. توفیقی به من بده تا شنونده خوبی برای تو باشم...شنونده خوبی که لیاقت شنیدن حرفهای خوب تو را داشته باشد...

خیلی دوستت دارم خدا، حتی اگر روم نشه بلند بگم..