زینب ... زین اب
داغ هفتاد و دو مرد بر جگر اهل حرم چه می کند ؟ همه چیز در حال تغییر است جز یک مورد و آن هم گریه های ممتد زنان و کودکان است. خوب می دانی که این گریه ها نشانۀ عجز و بیچارگی نیست که سرود حقیقت و شعار شهادت است. فریاد ملکوتی غربت و ندای جاودان عاشورا. همه دل به تو بسته اند. تکیه گاه بی پناهی این جماعت تویی؛ تو. اینک پا به خیمۀ سجاد می گذاری. بیماری، توان ایستادن را از علی گرفته. تو کنار بسترش می نشینی. نمی دانم با چه قدرتی می گویی و او را با چه توانی می شوند. همین قدر می بینم که زنان و کودکان با پای برهنه از خیمه ها بیرون زده و کنار خیمه سجاد در انتظار تو ایستاده اند. همین قدر می بینی که شانه های زین العابدین می لرزد ... .
و اکنون رسالتی بزرگ بر عهده توست. این سخنرانی های افشاگرانۀ توست که نبض عاشورا را تپنده نگه خواهد داشت...
+ نوشته شده در دوشنبه ۷ دی ۱۳۸۸ ساعت توسط اندیشۀ جوان