شاید صبح که داشتن از خونه میرفتن بیرون خیلیاشون از زیر قران رد شدن و پشت سرشون آب ریختن،شاید خیلیاشون رو با سلام و صلوات راهی کردن...

شاید مادراشون زیر لبی براشون دعا خونده بودن و فوت کرده بودن تو صورتشون به این امید که هم پرواز بی خطری داشته باشن هم تو مسابقات موفق بشن...

شایدخیلیاشون شب که داشتن میخوابیدن به فرداهای پر امیدی فکر کردن،به اینکه تو مسابقات مقام بیارن و قهرمان بشن،به روزهای خوبی که بعد از قهرمانی پیش رو دارن و به چیزهایی که بدست میارن...

اما شاید عدۀ خیلی خیلی کمی از مسافران پرواز ایران-ایروان به این فکر کرده باشن که شاید اصلاً فردایی در کار نباشه به اینکه شاید اینا همه یه رویا باشه،یه خواب شیرین...

تسلیت واژۀ کوچیکیه برای مصیبتی اینچنین بزرگ اما این مصیبت درس بزرگیه برای ما،برای مایی که هنوز فرصت زندگی کردن داریم و هیچ بعید نیست لحظۀ بعدی نباشیم...